سایت باکس نما

جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.

امروزِ تو، می تونه فردای من باشه … هیچکس از سرنوشت خبر نداره … حتی شما …

هما حقی و نامزدش به همراهِ خانواده حقی آماده می شوند تا برای شب تولدِ همایون حقی، پدرِ خانواده او را غافل گیر کنند. اما با رسیدن پدر، همه ی خانواده غافل گیر می شوند...

برزو شمس تاجر و برج ساز موفق در شب جشن نام گذاری تنها نوه اش با دوست قدیمیش روبرو می شود که این ملاقات باعث می شود که زندگی گذشته برزو رو شده و باعث دگرگونی زندگیش گردد.

ایرج و حمید، رفقای قدیمی از دوران کودکی سرشان برای پیگیری پرونده‌های جنایی درد می‌کند، پای آنها ناخواسته به پرونده قتل‌‍‌های زنجیره‌ای باز می‌شود…

قصه نیسان آبی با عشق جمشید آغاز می‌شود، البته نه از آن عشق‌های معمول و مرسوم؛ او عاشق نیسان آبی است ...

پرویز و ملیحه زن و شوهری هستند که در موزه‌ای در تهران کار می‌کنند. یک شب که این زوج مشغول انجام وظایف خود هستند، اتفاق غیرمنتظره‌ای می‌افتد که آن‌ها را سر یک دوراهی قرار داده و می‌تواند زندگی‌شان را برای همیشه تغییر دهد.

آدم‌های كوچيک، رد پاشون هم كوچيكه، براي همين راحت‌تر پاك ميشه

پیوند عاشقانه آیسان و ژاکان در عبور از روزهای سخت آغازین زندگی مشترک شان، جانی دوباره میگیرد. آنها برای آبیاری درخت عشق شان راهی ماه عسل میشوند... سفری که پایانش تاریکی است.

ما رفیق بازیم، پای حق وای میستیم، بزنن می زنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش می ریم